بازدید امروز : 108
بازدید دیروز : 193
اتفاقا این سوالی است که بارها در کلاس ها از من پرسیده می شود. در جلساتی که در اینباره با استادان و دانشجویان داشتم آنها گاها مطرح میکردند چرا اسناد و مدارک توسط بانیان این گروهها و سازمانها پاک شده و از بین نمیروند؟ من آنجا دو نکته را گفته ام:
در دنیای کنونی سازمان پنهان روش فراماسونری برای جذب و تاثیرگذاری بیشتر روی طیف های متفاوت مخاطبان از هنرهای مختلف استفاده می کند، اما به شیوه ای که مخاطب کمترین سوء ظنی نمی برد و بدون آنکه خود بداند با آنها همراهی می کند. برای بررسی چگونگی نفوذ فراماسونری در هنر و ورزش با حجت الاسلام علی قهرمانی، مدیر موسسه ندای فطرت به گفت و گو پرداختیم که مشروح آن را می خوانید.
فراماسونری برای جذب مخاطب خود از چه ابزارهای شناخته شده ای استفاده می کند؟
هنرهای رزمی یکی از ابزارهای استفاده آنهاست و این جلسات شبانه کشتی کجها محل ارائه نظریات آنها به شمار می رود، با اینکه در تمام کشورها قانون علیه این نوع برنامهها وجود دارد اما امروز پربینندهترین برنامهها، به این جور ورزشها اختصاص دارد.
ابزار دیگر در دستان فراماسونری که از همه مهمتراست هنر هفتم یا سینما است که همه هنرهای دیگر را در خود جمع می کند، در طول سال فیلم های متعددی با “ژانر شیطانی” ساخته می شود تا حقیقت را جور دیگری نشان دهد.
آیا نشانه ها و اسنادی برای فعالیت های فراماسونری در دست است؛ چرا این نشانه ها از طرف این سازمان از بین برده نمی شود؟
اتفاقا این سوالی است که بارها در کلاس ها از من پرسیده می شود. در جلساتی که در اینباره با استادان و دانشجویان داشتم آنها گاها مطرح میکردند چرا اسناد و مدارک توسط بانیان این گروهها و سازمانها پاک شده و از بین نمیروند؟ من آنجا دو نکته را گفته ام: نخست آنکه در کشورهایی که اینها کار میکردند اصلا گمان نمیکردند این اسناد روزی علیه خودشان استفاده شود، دوم آنکه امروز روش سانسور کردن، روش سنتی نیست که حذف بکنند، اینها میآیند فیلم میسازند، ولی به جای اینکه حقیقت را بگویند، حقیقت را با دروغ میآمیزند، امروز روش سانسورکردن، روش ویکی لیکسی است.
آنها آمدند این سایت ویکی لیکس را زدند، میلیونها اطلاعات را در آن قرار دادند و هیچکس نمیتواند بفهمد کدام غلط و کدامیک درست است؟ حالا کدام ادعایی، اتفاقی هستند؟ اسناد موجود هم شبیه هم هستند، مثالی را میزنم (ببینید هالیوود که در دست اینها است، البته جریانهای مختلفشان، فعالترینشان در حوزه آخرالزمان، ماسونها هستند در این سینمای هالیوود که یک کمپانی بزرگ است و صنعت سینمایی است نه هنر سینمایی، این صنعتی که به اسم هنر در حال فعالیتکردن است، چند فیلم درباره زندانهای مخفیشان ساخته اند؟ قبلا هیچ خبری نبود و تا اخبارش لو رفت ما دیدیم موج زیادی از این فیلمهایی که نشان میداد زندان گوانتانامو را، زندانها و شکنجههایشان که آنها حقیقت را وارونه میکنند و جوری نشان میدهند که این افراد باید شکنجه شوند، نمونهاش فیلم “غیرقابل باور” (فیلمی است که خیلی وقت نیست ساخته شده، جالب است آنجا یک تازه مسلمان را به تصویر میکشند که آمریکاییالاصل است و این فرد تازه مسلمان به علت اینکه فهمیده آمریکاییها آدم میکشند، تلاش میکند با آنها به مقابله برخیزد و برای جنگ با آنها تعدادی از این اسامی را از آنها میدزدد و در جاهای مختلف کشور آمریکا به کار میبرد، بمبگذاری میکند، مرحله به مرحله پیش میرود و حالا مسایلی را پیش میآورد.
در این فیلم خانمی که نماینده سازمان حقوق بشر است، مخالف شکنجه است ولی اتفاقی که میافتد این است که وقتی میبیند این آقا اصطلاحا خودش را لو نمیدهد، اگر جای بمب را هم میگوید مثلا همزمان دو بمب کار گذاشته که یکی خنثی شده و دیگری میترکد و کلی از مردم و نیروهای پلیس کشته میشوند، خودش در یکی از این فقرهها خودش میآید و شروع به شکنجهدادن میکند، پیشنهاد شکنجه میدهد که خانوادهاش را جلوی چشماش بیاورید، شاید به حرف بیاید و در فیلم اینگونه ادعا میکند که اصلا باید مسلمانها را شکنجه داد، اگر میبینید که شکنجه میدهیم باید این اتفاق بیفتد.
امروز سینمای هالیوود و سینمای شرق به ویژه در سینمای کره 5 سالی هست که ساخت فیلمهای اسلام ستیز و شیعهستیز شروع شده، جالب اینجاست که اصلا در کره مگر چند مسلمان آنهم شیعه وجود دارد که با مؤلفههای شیعی مقابله میکنند؟
سینمای هالیوود که از 2 یا 3 سال پس از شکلگیریاش فیلمهای ضد اسلامی را در آن میبینیم یعنی فکر میکنم هنوز وارد سال سوم تأسیس کمپانی بزرگ هالیوود نشدیم که ساخت فیلمهای اسلامستیز شروع میشود. اما در هند باز میتوان گفت قابل توجیه است چون خانوادهها و مسلمانان زیادی در آنجا زندگی میکنند ولی کره چقدر شیعه دارد که اینها با آن مقابله میکنند؟
آنها روح هنر را به سمت اسلامستیزی کشیدهاند
آنها روح هنر را به سمت اسلامستیزی کشیدهاند. معماری یک هنر است، این هنر روحی دارد، الان میبینید گنبد مسجد مدلی است که ماسونها پیشنهاد میدهند، قدیم برای معماری مساجد نظام خاصی بود و هست که مثلا گنبدها باید دایرهای باشند. همین شکل ابلیسک که در برخی بانکها دیده می شود نیز در راستای اسلام ستیزی است.
ماسونها طوری تبلیغات میکنند که جوانان در کشورهای دیگر لباسها و افکاری که آنها می پسندند را بپوشند و داشته باشد.
آیا این ساختمانها را ابلیسکها آمدند و برای ما ساختهاند یا نه روح هنر را به آن سمت کشیدهاند که الان مردم دنیا برای اینکه بگویند ما جلو هستیم، ما مدرن و پیشرفتهایم، باید بروند سراغ این نوع و سبک و سلیقه؟ نمونهاش در هنر تولید پوشاک است یا دکوراسیون منزل و کاری میکنند و طوری تبلیغات میکنند که جوانان در کشورهای دیگر لباسهایی با مدلها و فحشها و حرفهایی که رویشان دارند و متعلق به آنها است را بپوشند.
در میان عرصه های مختلف نقطه اتکای فراماسون ها برای جذب مخاطب و منفعل ساختن او چیست؟
آنها روی فرهنگسازی در روح هنر دست گذاشتهاند، روح هنر مدرن را به این سمت کشیدهاند که انسان محور شود در مقابل خدا و آن امیال انسانی و آن شعارهای (ماسونی)، صحه حتی اگر خود اینها حضور نداشته باشند، شعارهایشان حضور داشته باشد، این خطری است که امروز چه سینما و چه هنرهای دیگر را تهدید میکند، حتی در سینمای داخل و کارگردانانی که دغدغه دارند هم در این دام افتادهاند چرا؟ چون با کشف این مسئله به میدان توحید نیامدهاند، آنها هم احساس کردهاند که مدرنیته را نپذیرفتند و پسامدرنیستم را پذیرفتند و حالا میگویند باید با پذیرفتن این اصول چه باید بکنیم، در حالی که نمیدانند روح مدرنیته و پسامدرنیته باورها و اصول اصلی فراماسونری است.
کیسر سوسرچ (او که معبد لوسیفر را در آمریکا تأسیس کرده) و کتاب انجیل شیطانی دارد، رسما میگوید من بهایی هستم، این ارتباط اینها با همدیگر را دقت کنید و در مقدمه کتابش میگوید من با کمک انگلیس این سفارت لوسیفر را تأسیس کردم و دنبال این هستیم این آیین شیطانی را جهانی کنیم. اینها جسته و گریخته گاهی به آن نظام پشت پرده و سازماندهندهشان اشاره میکنند، فقط ما باید گوشهایمان را تیز کنیم که این صداها و نکات ظریف که بین حرفهایشان هست بفهمیم.
روح فرهنگ را به سمت خدای تاریکی و پنهان که قرار است در آخرالزمان خدایی کند کشانده اند، تمام هدفی که آنها دارند این است، حالا در کتابهایی که نوشته شده اینکه هنر را به سمت شیطانی میکشانند و حتی آرایش را به جایی میرسانند که دختر ایرانی احساس میکند اگر مثلا آرایش شیطانی بکند، بهتر است.
یک رشتهای در غرب به نام زیباییشناسی زشتی وجود دارد؛ اینها سالها و دههها روی این مسئله کار میکنند که به اینجا رسیدهاند و الان طوری مسئله زشتی را زیبا نشان میدهند که فرد راغب شود به آن و به سمتاش حرکت کند. همان کاری که شیطان میکند و خداوند این عمل را برای شیطان در قرآن برمیشمرد و شیطان قسم میخورد که برای بشر بدیها را زینت میکنم.
حالا ما برای مقابله با اینها باید از این روش استفاده کنیم، مهندسی معکوس کنیم و زشت بودن زشتی را به اینها نشان بدهیم. اینها زشتی را با زیبایی درمیآمیزند، اگر زشتی صراحتا خود را نشان بدهد که هیچکس سراغاش نمیرود و با درآمیختن زشتی و زیبایی فرد آرام آرام به سراغ آن میرود، زیبایی هنر در این است که صراحتگویی ندارد و خیلی غیرمستقیم حرفهایش را میزند. مقام معظم رهبری در یکی از سخنرانیهایشان میگویند هنر هنر در این است که حرفها را مستقیم نمیگوید ولی تأثیرش را میگذارد، ما نیز باید این کار را بکنیم. دست بگذاریم روی انواع هنرها اما زیباییشناسی، زیبایی کنیم، خیلی وقتها ما زیباییها را زشت بیان میکنیم و نمیتوانیم و بلد نیستیم، ما هنر بیان و عرضه در همه هنرها نداریم.
قرآن هنر موسیقی را تعالی بخشید، موقعی که یکی از کشیشهای زمان صدر اسلام صدای اذان را شنید، داشت ناقوس میزد، صدای اذان را که شنید گفت دیگر باید فاتحه این مسیحیت را خواند چرا که دینی آمده که مضامین بلند معنوی و عرفانی را با مسایل هنری درآمیخته و آنقدر زیبا آن را عرضه میکند که جانها به آن متمایل میشود اما متأسفانه ما در طول تاریخ این را فراموش کردیم، هنر هنر را فراموش کردیم، کارایی و زیبایی هنر را فراموش کردیم و این به دست سازمانهای پنهان روش افتاد و آنها از این موضوع استفاده کردند.
منبع » خبرگزاری شبستان
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
اشتراک